گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد

عدالت آن نیست که گناهکاران مجازات شوند ، عدالت آن است که بی گناهان مجازات نشوند

گروه حقوق دانشگاه آزاد اسلامی واحد خرم آباد

عدالت آن نیست که گناهکاران مجازات شوند ، عدالت آن است که بی گناهان مجازات نشوند

جزوه حقوق مدنی ۳

حقوق مدنی ۳

قواعد عمومی قراردادها  

1-تعریف عقد و قرارداد

2 -تقسیم بندی های عقد

3-شرایط اساسی صحت معاملات

4-نمایندگی در معاملات

5-معامله فضولی

6-شروط ضمن عقد

 بر اساس تعریف دکتر شهیدی

عقد:همکاری متقابل اراده ی دو یا چند شخص برای ایجاد ماهیت حقوقی است

م183ق م:عقد عبارت است از این که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد

در لغت عقد به معنای گره زدن میباشد وشامل عقود معین و غیر معین میباشد

عقودی که قانون گذار برای آنها اسم مشخص کرده است عقود معین گفته میشود مانند:عقد وکالت - عقد حواله - عقد جعاله و...

عقود غیر معین: قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است.م10ق م

معامله: ماهیت های حقوقی که مبنای اقتصادی داشته باشند

م183ق م:عقد عبارت است از این که یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر دیگر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد

ایرادهای ماده ی فوق

1-قانون گذار باید به جای نفر از شخص استفاده میکرد

2-با ذکر کلمه تعهد عقد را محدود به عقد عهدی کرده است 

تعریف دکتر شهیدی درباره عقد

عقد همکاری متقابل اراده دو یا چند شخص برای ایجاد ماهیت حقوقی

ایراد تعریف دکتر شهیدی:مثال:برای ساختن یک ساختمان از آهن آجر سیمان واستفاده میکنیم و نتیجه ی اینها یک ساختمان میباشد در اینجا دکتر شهیدی فقط ابزار تشکیل دهنده  عقد یعنی فقط اراده هارا تعریف کرده است و از نتیجه و محصول هیچ تعریفی به میان نیاورده است

از نظر استاد اصلانی (عقد محصول همکاری متقابل دو یا چند شخص برای ایجاد ماهیت حقوقی)میباشد

تقسیم بندی عقد

م184ق م عقود و معاملات به اقسام ذیل منقسم میشوند 1-لازم 2-جایز 3-خیاری 4-منجز و معلق

عقد لازم:عقدی است که دو طرف قرار داد نمی توانند آن را فسخ کنند مگر اقاله(رضایت طرفین) و حق فسخ وجود داشته باشد()

عقد جایز:دو طرف قرار داد می توانندهر وقت که اراده کنند آن را فسخ کنند(موکل نسبت به وکیل)

عقد خیاری:اختیاری که قانون گذار به طرفین معامله داده است که بتوانند معامله را فسخ کنند

ایراد ماده184ق م مثال:در روی زمین دو نوع انسان وجود دارد یکی زن ودیگری مرد - اگر انسان را از نظر رنگ مشخص کنیم به سیاه -سفید -زرد وسرخ تقسیم میکنیم بنابراین زیر مجموعه انسان زن و مرد میباشد و زیر مجموعه رنگ انسان سفید -سیاه وسرخ میباشد

عقد یا لازم است یا جایز بنابر این عقد خیاری زیر مجموعه عقد لازم می باشد و نباید آن را زیر مجموعه عقود قرار دهیم

در عقود جایز عقد با سه وصف منفسخ می شود 1-موت 2-سفه3-جنون

در عقد وکالت اگر موکل یا وکیل فوت کند عقد منفسخ می شود ولی در عقد لازم اگر خریدار یا فروشنده فوت کند عقد به قوت خود باقی میماند

عقد از نظر مورد معامله به دو دسته تقسیم می شود

1-عقد معوض:عقدی است که دارای دو رکن می باشد(تملیک یک چیز در مقابل یک چیز دیگر)

 در عقد معوض دو چیز رد و بدل می شود  مثل پول در مقابل کالا - پول در مقابل عمل مثال :

فروشنده و خریدار یک خودکار رابه ارزش هزار تومان مورد معامله قرار می دهند در اینجا فروشنده در قبال هزار تومان باید

خودکار را به خریدار تحویل دهد درنتیجه بین خریدار و فروشنده ثمن و کالا ردو بدل شده است

2-عقد غیر معوض:عقدی است که دارای یک رکن می با شد  و در مقابل آن چیزی رد و بدل نمی شود مثل هبه

مثال علی به احمد کتابی هدیه  می کند ولی احمد هیچگونه ثمنی به او پرداخت نمیکند

تفاوتهای عقد معوض با عقد غیر معوض به شرط عوض

 در عقد معوض هریک از دو مورد در مقابل مورد دیگر قرار گرفته است و هر دو مورد از ارکان عقد به حساب

می آید در صورتی که در عقد غیر معوض به شرط عوض رکن اصلی عقد از نظر مورد یکی است و موضوع

این شرط رکن عقد نیست بلکه به صورت موضوع فرعی در ضمن عقد لحاظ شده است 

 تفاوتهای این عقد را با عقد معوض برسی میکنیم

1-حق حبس ماده377ق م: حقی است که بین خریدار و فروشنده وجود دارد

 در عقد معوض خریدار به فروشنده می گوید تا زمانی که

کالا را به من تحویل ندهی من ثمن را به شما پرداخت نمی کنم و عکس آن و اگرمبیع فروخت و خریدار پول را نداد دادگاه خریدار

را ملزم به پرداخت ثمن می کند

حق حبس از وی‍ژگی های مهم عقد معوض است

در عقد غیر معوض حق حبس وجود ندارد چون یک رکنی می باشد

شخصa زمین خود را بهb میفروشد به شرطی کهb مبلغی را بهa پرداخت کند

اگر شخصb به شرط عمل نکرد و میلغ مشخص شده را پرداخت نکرد مشروط له(a) حق فسخ دارد 

2-تلف شدن یکی از ارکان عقد در رکن دیگر عقد معوض موثر است

در عقد معوض

مثال:شخصی در تاریخ1390/7/16 عقدی بر مبنای خرید خودرو منعقد می کند و در تاریخ1390/7/20که  آن را تحویل بگیرد

ولی طی یک سانحه در تاریخ1390/7/15 خودرو از بین میرود  وضعیت این معامله را برسی کنید: معامله منفسخ میشود چون

خودرو قبل از قبض از بین رفته است

اگر خودرو یک روز پس از انعقاد عقد  و قبل از تحویل آن از بین برود از قاعد ه ی تلف مبیع قبل از قبض استفاده می کنیم

و عقد را منفسخ می کنیم

در عقد غیر معوض به شرط عوض چون یک رکن داریم و موضوع رکن تلف شده است عقد از بین میرود و معامله منفسخ میشود

نکته : از آنجایی که شرط تابع قرارداد است شرط نیز از بین میرود

3-در عقود معوض باید بین عوضین توازن و تعادل وجود داشته باشد

در عقد معوض باید بین ثمن ومبیع تعادل و توازن وجود داشته باشد ولی اگر توازن وجود نداشته باشد کسی که ضرر میکند

میتواند عقد را فسخ کند

در عقد غیر معوض به شرط عوض هیچ توازنی وجود ندارد

ماشینم را میفروشم به شرط هزار تومان

4-در عقود معوض باید عوضین معلوم باشند

کتاب شما را میخرم در مقابل هرچیزی که در جیب من باشد به شما پرداخت میکنم. از آنجایی که محتوای درون جیب مجهول

می باشد و یک معامله غرری به وجود آمده عقد باطل است

در عقد غیر معوض به شرط عوض

کتاب را به من ببخش در مقابل آن هر چیزی که در جیب من بود مال تو

در اینجا دو نظریه به وجود می آید دکتر شهیدی میگوید اگر شرط مجهول باشد عقد صحیح است

دکتر کاتوزیان میگوید اگر شرط مجهول باشد شرط باطل است وقتی که شرط باطل شد مشروط له حق فسخ دارد

تقسیم بندی دیگر عقود

تملیکی(در ان انتقال مالکیت انجام میشود)و عهدی(شخص متعهد به انجام کاری میشود)

تشریفاتی و غیر تشریفاتی

مطلق و مشروط

شرایط اساسی صحت معاملات

(هر معامله ای برای این که صحیح واقع شود 2نوع شرط لازم دارد

1- شرایط عمومی 2- شرایط اختصاصی)

ماده190ق م

1-قصد و رضای طرفین

مراحل روانی در هنگام معاملات

1-1خطور به ذهن برای فروختن ماشین(رضا)

2-1سنجش سود و زیان(رضا)

3-1تصمیم گیری برای فروختن ماشین(رضا)

4-1اجرای تصمیم(قصد)

2-اهلیت طرفین

3- موضوع معین که مورد معامله باشد

4- مشروعیت جهت معامله

توافق قصدها

در عقود همکاری متقابل دو اراده است

عقد محصول همکاری متقابل اراده 2 یا چند شخص برای ایجاد ماهیت حقوقی

توافق قصدها باید در چه اموری اتفاق بیافتد

1-در نوع عقد

مثال : شخصی قصد نکاح دائم دارد ولی طرف مقابل نکاح منقطع . چون در اینجا توافقی برای عقد

وجود ندارد و فقدان این توافق در امور عقد باعث بطلان عقد می شود

2-در ماهیت نوع عقد

فروشنده ای خود کارچینی را به خریدار میفروشد ولی خریدار به احتساب این که خودکارusaباشد آن را خریداری کرده است

در اینجا چون ماهیت خودکار معلوم نیست عقد باطل است

3- در مصداق ماهیت هم باید توافق باشد

شخصی فرش دستبافت طرح 44 انتخاب می کند ولی فروشنده به او طرح04میفروشد

چون مصداق رعایت نشده عقد باطل است

4-توافق قصدها در اوصاف مهم عقد

در این بند یک سری شرایط مانند کجایی بودن- عتیقه بودن- چه مارکی بودن باید به توافق برسد

تاثیر اراده در حقوق مدنی

عقد محصول همکاری متقابل اراده ی 2یا چند شخص برای ایجاد یک ماهیت حقوقی

توافق در عقد دارای 2رکن می باشد

1-ایجاب 2-قبول

اگر قبول ایجاب را پذیرفت به آن قبول کننده می گویند

دکتر شهیدی: هم ایجاب و هم قبول باید به قصد انشاء برسند اگر این دو رکن به قصد

انشاء رسیدند یک ماهیت حقوقی به نام عقد به وجود می آید

ماده191ق م:عقد محقق میشود به قصد انشاء به شرط مقرون بودن به چیزی که دلالت

بر قصد کند

توضیح ماده:یعنی طرفین قرارداد هم باید قصد انشاء داشته باشند و هم قصد انشاء

خود را برون بدهند

ایجاب چیست؟

پیشنهاد معامله را ایجاب میگویند

کفش فروشی روی کفشهای مغازه ی خود اتیکتهای قیمت گذاشته است در اینجا

ایجاب کننده کدام است؟ چون مغازه دار پیشنهاد قیمت داده است مغازه دار

ایجاب کننده است

آیا ایجاب مدت اعتبار دارد؟

گاهی اوقات مدتش معین است و تا انتهای این مدت وقت

قبول است

ماشینم را تا 3روز دیگر میفروشم

اگر برای ایجاب مدت معینی مشخص کردیم بعد از مدت ایجاب از بین میرود

اگر ایجاب مدت معینی نداشته باشد باید به عرف نگاه کنیم. باید تا زمانی ایجاب را

قبول کنیم که عرف پذیرا باشد

ماشینم را6میلیون میفروشم

تصویر ذهنی:

دو اراده با یکدیگر برخورد میکنند و یک پدیده به وجود می اورند

اراده یک نیروی خلاق دارد که میتواند موجودات اعتباری خلق کند که به آن

منشاء گفته می شود و ایجاب یکی از این ده اراده است

آیا ایجاب قابل رجوع است؟

خیرهمین که ایجاب مورد قبول قرار گرفت عقد محقق

میشود و قابل رجوع نیست

بر فرض اینکه ایجاب مورد قبول قرار نگرفت؟ 2حالت وجود دارد

1-ایجاب ساده است:من خودکار خود را میفروشم قبل از اینکه قبول-قبول کند

پشیمان میشوم . بله ایجاب قابل رجوع است

2-ایجاب همراه با الزام به نگهداری: من ماشین خود را به مدت یک هفته برای فروش

میگذارم. زمانی که این یک هفته تمام شد و کسی ایجاب را قبول نکرد ایجاب قابل

رجوع است

آیا ایجاب با فوت شخص به ورثه منتقل میشود؟

خیر چون اراده ی شخص با موتش از بین میرود ایجاب به ورثه منتقل نمیشود

شخص a ایجاب کرد و b قبول کرد در همان لحظه a فوت کرد آیا ایجاب قابل

رجوع است؟ خیر چون عقد محقق شده است و ایجاب قابل رجوع نمی باشد

حتی اگر پول رد و بدل نشده باشد چون اراده ی انسان ها مورد احترام است

اگر در عقد وکالت ایجاب کننده ایجابش را انجام داد و قبول پذیرفت و بعد از مدتی

موکل فوت کرد آیا ایجاب قابل رجوع است؟

بله ایجاب قابل رجوع است از آنجایی که عقد وکالت یک عقد جایز است و

با موت -جنون و سفه عقد قابل فسخ میباشد

مخاطب ایجاب کیست؟

میتواند یک شخص معین باشد وهم میتواند تمام افراد دنیا باشند

مغازه دار روی اجناس خود اتیکت گذاشته(مخاطب تمام مردم)

Aایجاب فروش ماشین بهB میکند (مخاطب شخصB میباشد

قبول

انشایی است که به موجب آن طرف دوم معامله. انشای طرف اول را قبول میکند

نکته: قبول باید در زمانی انجام شود که ایجاب هنوز معتبر باشد

نکته: قبول باید بدون قید و شرط باشد یعنی قبول عین ایجاب را بپذیرد

نه اینکه شرایط جدیدی اجاد کند

A ایجاب فروش یک ما‍‍‍ژیک به قیمت1000تومان به BمیکندB میگوید 800 تومان

در اینجا Bایجاب کننده شد و نباید شرط بگذارد

آخرین شخصی که قیمت را پذیرفت آن میشود قبول

قبول زمانی این قدرت را دارد که یک عقد را در کنار خود قبول کند که بدون

قید و شرط آن را پذیرا باشد

آیا ایجاب مقدم است یا قبول

در این مورد 3 نظریه وجود دارد

1-انشائی که اول انجام میشود- ایجاب است و دومی قبول بر اساس این نظریه

ایجاب مقدم است

2- هیچ فرقی نمیکند قبول مقدم بر ایجاب باشد

قبول میگوید من کیف شما را هزار تومان میخرم آیا میفروشی

3- پیشنهاد دهنده اول مقدم است چه پیشنهاد دهنده قبول چه ایجاب. اولی ایجاب و

دومی قبول

زمان و مکان تشکیل عقد

a1-وb در یک مکان ایجاب و قبول میکنندعقد در کجا محقق شده است

2-اگر aاهواز باشد وb تهران باشد و از طریق تلفن ایجاب و قبول کنند

عقد در کجا محقق شده است

3-aدر تهران ریز قیمت کامپیوتر را به aکه در اهواز است فکس میکند

aپس از دریافت فکس آن را امضا میکند ولی در حین ارسال فکس خراب میشود

عقد در چه زمانی محقق شده است

مکان وقوع عقد جایی است که قبول اتفاق می افتد

زمان وقوع عقد جایی است که ارسال اتفاق می افتد 

در تاریخ 90/7/1علی نامه ایی به احمد مینویسد و در نامه ی خود فروش یک

کامیون لب تاب را ایجاب میکند

نامه در تاریخ 90/7/3به دست احمد میرسد90/7/4احمد نامه را باز میکند

90/7/5نامه ی قبولی را مینویسد و90/7/6 آن را به منشی میدهد تا به اداره ی

پست برساند منشی نامه را در کشو گذاشته و پس از 3روز در تاریخ 90/7/8

آن را به پست میسپارد نامه ی قبولی در تاریخ90/7/12 به شرکت علی میرسد

که در آن تاریخ علی مرخصی بوده است و در تاریخ 90/7/20نامه ی قبولی احمد

را مطالعه کرده و از قبولی مطلع میشود

تاریخ وقوع عقد چه زمانی است؟

در این رابطه 4 نظریه وجود دارد

1-نظریه اعلام:

بر اساس نظریه اعلام به محض اینکه احمد قبولی خودش را اعلام کرد

(90/7/5) عقد محقق میشود

رد نظریه: چون در آن زمان دسترسی به نامه را دارد و بنا به دلایلی میتواند نامه را

از بین ببرد احتمال قبول بسیار کم است

2- نظریه ارسال:

نامه حاوی قبولی به علی ارسال شد(90/7/8

قبول نظریه: چون احمد دیگر توانایی پشیمانی و دسترسی به نامه را ندارد

عقد در تاریخ90/7/8منعقد شده است

3- نظریه وصول:

نامه حاوی قبولی به علی برسد 90/7/12

4- نظریه اطلاع:

نامه حاوی قبول به علی برسد و آن را مطالعه کند90/7/20

بنابر این عقد طبق نظریه ارسال در تاریخ90/7/8 عقد منعقد شده است

اکراه:یک منشاء غیر مادی است و بر یکی از متعاملین وارد می شود و بیرونی میباشد

 و بر اثر آن انسان نمی تواند آزادانه تصمیم بگیرد اکراه یکی از مواردی است که باعث

میشود رضا در معامله وجود نداشته باشد وشخص تصمیمی را که اجرا میکند تصمیم خودش  نیست

ماده199 قانون مدنی:

رضای حاصل در نتیجه اشتباه یا اکراه موجب نفوذ معامله نیست

یعنی عقدی که فاقد رضا باشد و بر اثر اکراه انجام شده است آن عقد نافذ نیست

اگر خانه ات را نفروشی پسر تو را خواهم کشت

در اینجا شخص خانه ی خود را می فروشد ولی تصمیم اجرا شده هیچ گونه رضایتی در آن وجود ندارد

در عقد عادی که بدون اکراه اتفاق بیافتد شخص تصمیمی را که اجرا می کند حاصل از رضایتش میباشد

اما در عقد ناشی از اکراه شخص رفته دفتر خانه و عقد نامه را امضا کرده است که ناشی از رضایتش نمیباشد

عدم نفوذ در معنای لغوی: معامله ای که بی تاثیر باشد

عدم نفوذ در معنای حقوقی: وضعیت عقدی که فاقد رضا باشد

 

شرایط اکراه

ماده202 قانون مدنی

1-تهدید به انجام عمل

یعنی شخص دیگری را به انجام عملی تهدید کند . بنابراین اگر شخص بدون تهدید طرف مقابل

معامله کند ولو اینکه بترسد و بدون تهدید بترسد این معامله غیر نافذ نیست بلکه صحیح میباشد

مثلا":اگر شخصی با قد دو متر و وزن200کیلو گرم  آمد و به شما گفت این مال را به من میفروشید

در اینجا این شخص تهدید نمیکند بلکه شما خودتان از شکل این شخص میترسید

2-اکراه باید به گونه ای باشد که در افراد معمولی و متعارف موثر باشد

یعنی هر تهدیدی موجب اکراه نمی شود بنابر این اگر تهدید به گونه ای باشد که افراد متعارف

جامعه از آن نمیترسند ولی این شخص بواسطه ی ترسو بودن ترسیده است در حقیقت ضعف نفس  داشته است

3-تاثیر تهدید در شخص معامله کننده

یعنی تهدید بایستی در خود معامله کننده موثر باشد و الا اکراهی حاصل نمی شود

بنابر این اگر اعمال انجام شده(اکراه) در نوع مردم موثر باشد ولی به جهات بخصوصی(قوی بودن

تکواندو کار بودن)در شخص معامله کننده بی اثر باشد معامله انجام شده را نمی توان تحت تاثیر

اکراه دانست و چنین عقدی  کامل و معتبر تلقی می شود

4-اکراه به وسیله آمره ی قانونی نباشد

اگر تهدید قانونی باشد اکراه به وجود نمی آید مانند آنکه طلبکاری بدهکار خود را تهدید کند که اگر

خانه اش را به او نفروشد- با به اجرا گذاشتن اسناد طلبش  اموال دیگر او را بازداشت خواهد کرد و بدهکار تحت تاثیر این تهدید خانه اش را به طلبکار بفروشد بنابر این شخص- دیگر نمی تواند ادعا

کند که من تحت تاثیر اکراه معامله کردم چون تهدید این شخص قانونی بوده است

نکته :تهدید حتما و لزوما نباید نسبت به شخص معامله کننده باشد بلکه بستگان میتوانند باشند

و حتی دوست نزدیک که باید معیار عرفی باشد- میتواند اکراه باشد و کافی است در شخص

موثر واقع شود ماده 204ق م

اگر خانه ات را به من نفروشی پسر خاله ات را می کشم

اضطرار:

گاهی اوقات شخص رضایت به انجام معامله  ندارد یعنی تمایل واقعی برای انجام معامله  در او

 وجود ندارد اما به ناچار اقدام به معامله می کند در اینجا شخص در شرایط اضطراری به سر میبرد

نه شرایط اکراهی

مثال: شخصی یکی از فرزندانش بیمار است و نیاز شدیدی به پول برای درمان فرزندش دارد

و به ناچار خانه ی خود را می فروشد و هزینه درمان او را پرداخت می کند در اینجا شخص راضی

به فروش خانه خود نیست ولی در شرایط اضطراری این معامله را انجام می دهد

نتیجه میگیریم فشار ناشی از عوامل درونی است و کسی به او فشار وارد نمیکند

نکته: معامله ای که از روی اضطرار انجام گیرد صحیح است ماده206ق م

تفاوت اضطرار و اکراه

در اضطرار عاملی که سبب میشود شخص معامله کند ناشی از فشار درونی است

اما در اکراه این فشار ناشی از عوامل خارجی و بیرونی است و دیگران آن را ایجاد می کنند

نکته:به موجب ماده 209ق م شخص مکرَه میتواند بعد از اینکه اکراه از بین رفت معامله را

تایید یا رد کند یعنی سرنوشت معامله در اختیار مکرَه است

اگر کسی معامله ی اکراهی را رد کرد آیا میتوان آن را تنفیذ کند یا خیر؟

خیر در هر صورت اگر کسی عقدی را رد کرد دیگر آن عقد مرده است  و به عبارتی دیگر

کسی که معامله ی اکراهی را رد کرد دیگر نمیتواند رجوع کند

اگر مکرَه فوت کرد آیا حق تنفیذ به ورثه اش منتقل می شود ؟

در چند حالت تنفیذ به ورثه منتقل نمیشود

1-در عقودی که قائم به شخص است

یعنی آن عمل موضوع تعهد عملی بوده که فقط خود مکرَه می توانست آن را انجام دهد

مثل کشیدن تابلوی نفیس که فقط از عهده مکرَه بر می آید

2- زمانی که عمل یا موضوع تعهد قائم به شخص نیست ولی قید مباشرت دارد

یعنی در معامله قید شود که فقط خود مکرَه باید آن را انجام دهد-  در اینجا چون شرط  شده است که خود مکرَه آن را انجام دهد بعد از فوت مکرَه به ورثه انتقال پیدا نمیکند

و.......

 

عقد منجز و عقد معلق

عقد منجز: عقد منجز آن است که تاثیر آن بر حسب انشاء موقوف بر امر دیگری نباشد ماده189 ق م 

عقد معلق:عقد معلق آن است که تاثیر آن بر حسب انشاء موقوف بر امر دیگری باشد ماده189 ق م

تعلیق در سه مورد به وجود می آید

1- تعلیق در انشاء

در اصطلاح انشاء عقد را معلق به چیز دیگری می کنیم.زمانی انشاء معلق می شود که از فعل

مستقبلی استفاده میکنیم

ماشینم را می فروشم اگر فردا باران بیاید

تعلیق در انشاء قصدها هنوز به هم بر خود نکرده است

اگر تعلیق در مرحله ی انشایی بود اصلا" انشایی ایجاد نمی شود که عقد به وجود بیاید چون اگر

فردا باران بیاید تازه طرفین معامله شرط و شروط خود را باز گو می کنند

2-تعلیق در مَُنشاء

خانه ام را فروختم اگر فردا برادرم از تهران بیاید

تعلیق در منشاء قصد ها به هم برخورد کرده اند ولی معلق است به معلق علیه

که اگر معلق علیه حاصل شود  عقد انجام میگیرد و دیگر هیچ شرط و شروطی لازم نیست

در منشاء توافق ها انجام شده است و نمی توان آن را بر هم زد

یعنی عقد ایجاد شده اما تحقق پیدا نکرده است 

3-تعلیق در اثر

خانه ام را فروختم اگر فردا برادرم بیاید خانه مال شما خواهد شد

در اینجا عقد محقق شده است و اثرش بر مالکیت معلق است

 

نکته:

اگر معلق علیه حاصل نشود در هر سه مرحله ای که دکتر شهیدی در نظر گرفته است عقد باطل است

آثار عقد معلق

1- قبل از تحقق معلق علیه

تعلیق در منشاء              خانه ام را فروختم اگر هفته آینده باران ببارد

یک تعهد ابتدایی برای طی کردن دوره انتظار برای حصول معلق علیه و باید شخص تا مدت انتظار

صبر کند

2-بعد از وقوع معلق علیه

عقد از حالت تعلیق خارج می شود

3-در صورت عدم حصول معلق علیه

عقد باطل است و هیچ اثری ندارد

تفاوت عقد مشروط با عقد معلق

در عقد مشروط  یک شرطی وجود دارد که تابع عقد میباشد  و اگر شرط محقق نشد معامله منفسخ میشود

ولی در عقد معلق اگر معلق علیه حاصل نشد عقد باطل است 

1/1/90باغ 50 هکتاری را معامله و به صورت  تعلیق در منشاء فروختم اگر در فصل تابستان

باران ببارد در این حال اول تابستان 1/4/90باران آمد  و معلق علیه حاصل شد آیا منافعی که از

تاریخ1/1/90تا 1/4/90به وجود آمده است متعلق به خریدار می باشد یا فروشنده؟

اگر معلق علیه حاصل شد از تاریخ انعقاد عقد منافع در مالکیت خریدار جدید خواهد بود پس وحدت

ملاک می گیریم و با عقد فضولی و عقد اکراهی اعمال می شود 

اگر در عقد معلقی فروشنده قبل از حصول معلق علیه مورد معامله را به شخص ثالثی منتقل کرد آیا عقد صحیح است یا خیر؟

دکتر شهیدی در این رابطه دو نظریه دارند

1-اگر معلق علیه حاصل شود معامله ای را که با شخص ثالث انجام داده است باطل میشود

2-اگر معلق علیه حاصل نشودمعامله ای را که با شخص ثالث انجام داده است صحیح می باشد

  

اهلیت

درلغت به معنای شایستگی است ودرحقوق به معنای این که شخصی بتواند دارای حق شود.     

اهلیت بردونوع است اهلیت استیفا وتمتع قانون گذارهرجا ازاهلیت خالی استفاده کرد همان اهلیت استیفا است وهرجاخواست ازاهلیت تمتع استفاده کندهمین لفظ رابه کارمی برد.

مواد ٩٥٦ و ٩٥٧

٩٥٧­ - قانون گذارحتی برای نتفه انسان شخصیت متزلزلی ساخته است که بتواند دارای حق باشدکه

 شخص بدنیا بیاید.

اهلیت استیفا

  به معنای اجرای حقوق مدنی است.

ماده ٩٥٨ و ٢١٠

اهلیت درصورتی محقق می شود که شخص بالغ- عاقل ورشید باشد.

مطابق ماده ٢١١ ق م

بالغ

  درلغت به معنی رسیدن ودراصطلاح حقوق به معنی رسیدن شخصی به سن معین که درآن عادتاّ

شخصیت اوشکل می گیرد وازحجرخارج می شود ومی تواندمستقلاَ دراموال خود تصرف کند قانون-

گذاردرگذشته سن  ١٨ سالگی شخص رابالغ ورشید می دانست .

درماده ١٢١٠: هرکس بالغ شد رشید است.

درتبصره ٢ماده١٢١٠: هرکس بالغ شد باید رشد خودراثبات کند.

در این ماده وتبصره تعارض وجود دارد:

بلوغ درمقابل صغراست.

صغیریا ممیز است یا غیر ممیز.

صغیر

به کسی که به سن بلوغ نرسیده باشد صغیر گفته میشود وبر٢نوع می باشد.

صغیر ممیز

 کسی است که هرچند به بلوغ دست نیافته ولی به حدی ازنیروی تفکررسیده که خوب وبد

- سود وزیان را تشخیص دهد.

صغیرغیرممیز

 کسی است که فاقد نیروی تفکرمی باشد وخوب وبد وسود و زیان را تشخیص نمی دهد

مانند یک طفل ٥ ساله.

عاقل: عبارت است ازنیروی فکری که شخص به کمک آن می تواند رفتار وکردار و اداره امورخود را به طورمتعادل تنظیم کند شخصی که فاقد عقل باشد مجنون نامیده می شود.

  مجنون بر ٢ نوع است م ١٢١١ ق م

١- دائمی: به طورمستمرمبتلا به جنون باشد روانش پاک .

٢- ادواری: کسی است که درقسمتی اززمان مجنون ودرقسمت دیگرعاقل است (افاقه) عاقل درمقابل  جنون است.

رشید: رشید کسی است که دارای نیروی کافی اندیشه برای اداره امورمالی خود می باشد.

سفیه: به کسی که رشد ندارد سفیه گفته می شود واشخاص براساس آن درانجام امورمالی دچاراختلال می شوند ونمی توانند سودو زیان را تشخیص  دهند سفیه می تواند ازدواج کند.

رشد در مقابل                      سفاهت

رشید درمقابل                      سفیه

نکته : سفیه قصد دارد ولی درمرحله ٢ و٣ مخدوش است.

شرایط اثبات رشد

اگرشخصی به سن ١٥سالگی رسید چگونه می تواند رشد خود را اثبات کندشخص مذکرمیرود پیش

قاضی وقاضی به او می گوید:

شما با ٥ میلیون تومان می توانی چکار بکنی؟

اگرشخص عاقلانه جواب داد قاضی رشد اورا ثابت می کند.

ولی اگر چرت وپرت گفت باید تا سن ١٨ سالگی صبرکند.

وضعیت معامله محجورین

قصد ندارند: کسانی که به علت فقدان تمیزقصد ندارند ونمی توانند انشای معامله ای را اراده کنند مانند

مجنون و صغیرغیرممیز.معامله این اشخاص باطل وفاقد اثرقانونی است.

صغیرغیرممیزساعت باباش رابه پسرهمسایه فروخته است این معامله باطل است

٢- رضا ندارد: کسانی که دارای تمیزهستند ولی فقط بلوغ یا رشد ندارند این دسته انشای معامله را

قصدکنند ولی بواسطه ی محرومیت ازرشد یا بلوغ رضای آن ها کامل ومعتبر نیست ومعاملات آنها باطل نیست بلکه غیرنافذ محسوب می شود.

١- صغیرممیز        

٢-سفیه غیرنافذ

١٢١٢- ١٢١٤-١٢١٤

١٢١٨

شرایط مورد معامله:

١- مالیت داشتن

 یکی ازشرایط موردمعامله این است که مالیت داشته باشد یعنی دارای ارزش اقتصادی باشدمعامله نسبت به چیزی که مالیت ندارد باطل است ماده ٢١٥ ق.م

مال

ازنظرفقها: مال عبارتست ازچیزی که دربرابرآن مال داده می شود.

ازنظردکتر: مال چیزی است که دارای ارزش اقتصادی باشد.

٢- منفعت عقلایی داشته باشد: خرید وفروش مواد مخدردارای منفعت عقلایی نیست.

مشروعیت داشته باشد: یک مال ممکن است برای کسانی مشروع باشد ولی برای دیگران مشروع نباشد.

سلاح گرم : برای افراد ناجا

ولی اگردیگران آن را خرید و فروش کنند به علت عدم مشروعیت منفعت صحیح نخواهد بود.

٤- مقدورالتسلیم بودن

  مالی راکه معامله می کنیم قادرباشیم آن راتسلیم کنیم

اگرکسی پرنده ای راکه پریده است ودسترسی به آن مقدورنیست به دیگری بفروشد این معامله به علت عدم قدرت برتسلیم باطل خواهد بود.

نکته: مقدورالتسلیم بودن باید درزمان انجام تعهد باشد نه درزمان عقد.

٥- معلوم بودنمبهم - مجهول

برای اینکه ازیک مسئله ای رفع جهل کنیم سه موردلازم است

١- جنس:  گندم  :  قالی

٢-کیفیت:  کرمانشاه  :    کاشان

٣-کمیت١٠ تن  :  ٨تخته

اگرهرکدام ازاین ٣ مورد نباشد معامله باطل است چون مورد معامله مجهول است.

اگرموردمعامله معلوم نباشد چرا معامله راباطل میکنیم؟ چون احتمال ضرروجود دارد(غرری) واشخاص ممکن است باضررمواجه شوند یارو را بردم مزرعه بهش گفتم ١٠ تن را به تومی فروشم  ٢٠مترپارچه

علم (معلوم بودن)

١- تفصیلی                                        ٢- اجمالی

اشخاص با جزئیات ازمورد معامله آگاه می شوند.

جنس-  کیفیت - کمیت – این سه تا وصف باعث به وجود آمدن علم تفصیلی می شوند.

نکته: بعضی وقت ها نیازی به علم تفصیلی نداریم (٢١٦) ومی توانیم باعلم اجمالی معامله کنیم.

درحق انتفاع: شخصی دست میکنه جیبش وبرای مدتی کلید خانه اش را به شمامی دهد.

جعاله: مژدگانی اجمالی است.

چگونه می توان علم راحاصل کرد:

١- مشاهده کردن (جنس را دیدن)

٢- توصیف کردن ( ١٠ تن گندم کرمانشاه)

١- عین معین : مشاهده - توصیف

٢- کلی درمعین : مشاهده -  توصیف

٣- کلی فی الذمه : توصیف

٦-معین بودنمردد

شخصی وارد مغاز ه ای می شود ویک LG TV ویک SONY TV می بیند وبه فروشنده می گوید TVرا فاکتورکن دراین جا معامله باطل است چون معین نمی کند که کدام TVمورد معامله است.

٧- قابل انتقال بودن: مالی را که می خریم قابل نقل وانتقال باشد مال وقف رانمی شودخرید وفروش کنیم ماده ی ٣٤٩ ق م  

٨-موجود بودن

١- عین معین باشد: هرچیزی که قابل مشاهده ولمس باشد

٢- کلی درمعین: ١٠تن گندم از١٠٠ تن – یک کتاب از١٠ کتاب

٣­- کلی فی الذمه: فروش گندم در١٠ ماه بعد 

پیش فروش آپارتمان 

جهت معامله

اون انگیزه ای که شخص برای انجام معامله دارد .

من ماشینم را می فروشم با پول ماشین خانه می خرم.

جهت معامله: اتومبیل

داعی: دعوت کننده

فردی می رود چوب می خرد

که پنجره درست کند وبفروشد

هدف غیرمستقیم است

هدف جهت معامله

٢١٧ معامله باید مشروع باشد

درمعامله لازم نیست که جهت آن تصریح شود ولی اگرتصریح شده باشد باید مشروع باشد والا معامله باطل است.

جهت نامشروع م ٢١٧

هدف غیرمستقیمی که معامله کننده دارد دنبال می کند.اگرکسی خانه ای رابرای تاَ سیس مکان فساد خریداری کند هرگاه به هنگام معامله تصریح کند که این خانه را برای آن جهت می خرد معامله باطل است.

منظوراز نامشروع:

مخالف با شرع وقانون

شرایط تاثیرجهت نامشروع که باعث بطلان معامله می شود

١- وجود واقعی انگیزه نامشروع دریکی ازدوطرف

اگر انگیزه ی ابراز شده درمعامله انگیزه ی واقعی شخص نباشد معامله صحیح است یکی رفته انگوربخره به فروشنده همین جوری پرونده که می خواهد شراب درست کند ولی انگیزه ی خریدار بردن انگوربرای مصرف خانواده است بنا براین معامله صحیح است.

نکته: مخالفت علت معامله( جهت معامله) با اخلاق حسنه ونظم عمومی باعث بطلان معامله می شود ٩٧٥م

مثل ازدواج در شب عاشورا

٢­- بی واسطه بودن انگیزه ی نامشروع

یک زمانی هست که شخص ازانجام معامله یک سلسله انگیزه هایی را درطول همدیگردرنظرمی گیرد که هرکدام ازاین ها واسطه ی رسیدن به دیگری است .

١- خانه ی خودرا می فروشم  ٢- زمین می خرم  ٣- یه چند واحدی می سازم   ٤- هرواحدرا به قاچاقچیان اجاره می دهم .

باید این انگیزه نا مشروع بلا واسطه باشد 

  دراینجا انگیزه فروش خانه برای خریدزمین است

زمانی این جهت نامشروع است و باعث بطلان معامله می شود که اون انگیزه ی دوم نامشروع باشد

کاری دیگر به سایراون انگیزه ها نداریم .

٣- بارز بودن جهت نامشروع

دریک جایی اتفاق می افتد که شخص ازیک معامله انگیزه های متفاوتی درعرض هم دیگر داشته باشد

١- می خواهم خونه کرایه کنم  ٢- آنجا سکونت کنم  ٣- درس خصوصی اونجا بدم  ٤- آخرهفته قمار بازی کنم.

دراینجا باید ببینیم کدام یک ازاین انگیزه ها بارزتراست که اگرنامشروع بود باطل است ولی انگیزه ی   سکونت ازهمه بارزتراست ومعامله صحیح می باشد.      

٤- تصریح باید باشد به جهت نامشروع م ٢١٧

یک آدمی توشهرمعروف است به تولیدمشروب اگریک وانت انگورخریدودرمعامله تصریح نکرد

فقه: همین که مشخص باشد برای چی خریداری کرده است معامله باطل است .

قانون: معامله صحیح است .

تصریح بایدکی اتفاق بیافتد:

قبل ازمعامله – حین معامله – بعدالمعامله

قبل ازمعامله: باید تقارن زمانی داشته باشند به همین مقدارکه عرف بگوید این تصریح متصل به زمان معامله باشد کفایت می کند.

حین المعامله: اگرتصریح مشروح باشد صحیح است

بعد المعامله: اثری ندارد

یکی ازمعاملاتی که جهتش نامشروع است معامله به قصد فراراز دین است.

این معامله زمانی اتفاق می افتد که یک دعوی علیه شخصی صادرمی شود شخص باخودش حساب کتاب میکنه که احتمال محکومیتش زیاده واگرمحکوم شود اموالش راتوقیف میکنند دراینجاشخص اموالش راسریع می فروشد وپول راقایم می کند این معامله را به قصدفرارازدین می نامیم.

درفقه: معامله به قصدفرارازدین غیرنافذ می باشد چون شخص بااستفاده ازاین شیوه حقوق طلبکاران را پایمال می کند .

تاجری متوجه می شود که دارد ورشکسته می شود وطلبکاران چک هارا به اجراگذاشته اند ومیخواهند

مغازه ی او را مصادره کنند دراینجا شخص مغازه را می فروشد ومستاجرهمان مغازه می شود دراینجا طلبکاران می توانند معامله ی دوم را باطل کنند واین ملک توقیف و مزایده شود وحق طلبکاران داده شود.

زن داد خواست مطالبه ی مهریه داده است ٣روزبعد شوهره خانه را فروخته است نزدیکی این دوتا تاریخ نشان می دهد این معامله به قصد فرارازدین بوده است.

ماده٢١٨ سابق:

هرگاه معلوم شودمعامله به قصد فرارازدین باشد آن معامله نافذ نیست.

ماده٢١٨ فعلی: هرگاه معلوم شودکه معامله به قصد فرارازدین به طورصوری انجام شده آن معامله باطل است .

برداشت مخالف:هرگاه معلوم شودکه معامله به قصد فرارازدین به طورصوری انجام نشده آن معامله نافذ است.

معامله به قصدفرارازدین ممکن است

١- واقعی        غیرنافذ 

٢- صوری      باطل است

معامله ی صوری با قصد فرارازدین باطل است.

معامله ی صوری: درمعامله ی صوری یک شکلی ازمعامله اتفاق می افتد چون شرایط اساسی صحت معامله که همان قصدورضا باشد درمعامله ی صوری وجود ندارد.

شخصی رفته ماشینش را فروخته به داداشش دراینجا واضح است که معامله صوری است چون قصد فروش ندارد فقط خلاصی ازپرونده تعهدات می دهد.

اثبات: شخص درمعامله صوری قصد معامله ندارد معامله ای که قصد نداشته باشد باطل است .

تفاوتهای معامله ی صوری بامعامله به قصد فرارازدین:   

 

معامله به قصدفرار ازدین:

معامله صوری:

١- معامله انجام می شود

 ١- اصلاقصدی وجودندارد اصلا ثمنی ردوبدل نمی شود

٢- قصد ورضا کاملا وجود دارد

٢- مثل مالکیت بچه هابعد ازبازی

٣- شرایط اساسی صحت معاملات درمعامله ی به قصدفراراز دین وجود دارد

٣- برای گمراه کردن دیگران صورتی از معامله را نشان می دهند

٤- فقط انگیزه ی انجام معامله انگیزه ی صحیح ومشروعی نیست

٤- یک سند صوری تنظیم می کنندکه نشان دهند مورد معامله ازدستشان خارج شده است

 

 

ماده٤ قانون نحوه ی اجرای محکومیت های مالی

نکته١: براساس ماده ی٤ ق م ا م م معامله ی به قصد فراراز دین زمانی جرم تلقی می شودکه مابقی اموال مدیون کفاف پرداخت بدهی ها را نداشته باشد.

نکته٢: دین باید مسلم باشد شخص براساس حکم قطعی دادگاه محکوم به پرداخت یک مبلغی باشد.

اسناد لازم الجراء: ١- اسناد رسمی   ٢- چک

اسنادی هستند که برای مطالبه ی آنها نیازی به مراجعه به دادگاه نیست می توان به واحد اجرائی مراجعه کرد.

یک معامله به قصد فرار از دین اتفاق افتاده است

aاموال خود را بهb فروخته است

اگرخریدارعلم به این معامله داشته باشد بر اساس ماده ٤ شریک جرم است.

نکته٣: علم طرف معامله درمعامله باعث می شود که اوشریک جرم محسوب شود.

aاموال خود را بهbفروخته.bاز انگیزه معامله آگاه است بنابراینbشریک جرم است

چگونه می شودثابت کرد؟ اثبات با مدعی است اون کسی که شکایت معامله به قصد فرارازدین

می کند اون باید اثبات کندکه خریدارعلم داشته است.

ولی اثبات آن خیلی سخت است

خریدارمی گوید خبرندارم – نافی رانفی کافیست.

نکته٤:معامله ی به قصد فرارازدین صحیح است اما درصورت علم طرف معامله به انگیزه ی شخص این معامله درمقابل طلبکاران قابل استناد نیست.

معامله ی قابل استناد: اگرمن این کتاب رابه آقای صحتی فروختم دیگرشمانمی توانید این کتاب را معامله کنید. چون من به این معامله استناد می کنم وجلوی تصرف را می گیرم.

معامله ی غیرقابل استناد: فهم آن سنگین است.

م ٦٥ ق م  و ٤٢٤ و ٤٢٥ ق ت + ماده٤ 

دکترشهیدی می گویدتمام مواد فوق

١- تمام این معاملات به قصد ضررزدن به طلب کاراست 

٢- این معاملات برای فراراز دین اتفاق افتاده است

٣- این معاملات یاغیرنافذ هستند یا فسخ هستند

نتیجه: معامله ی به قصدفراراز دین اگرصوری نباشد صحیح است وفقط چنان چه شخص شکایت کند براساس ماده٤ ق ن ا م م می شودمجازات کرد

معامله ی به قصد فرارازدین جز کدام یک از معاملات است؟

معامله ی به قصدفرارازدین کجاش نقص داره؟

جهت معامله نامشروع است

نمایندگی درمعاملات:

اشخاص درانجام دادن معاملات خود مستقل هستندیعنی خود اشخاص هستند که معامله انجام می دهند بدون دخالت کسی  معامله می کنند به این اصل, اصل استقلال اشخاص درانجام معاملات حقوقی می گویند اما افراد می توانند برای انجام معامله برای خود نماینده مشخص کنند.

نمایندگی درمعامله ٣نوع است :

١- نمایندگی قراردادی: اشخاص باهم قراردادی می بندند وشخص به استناد آن قرارداد یک نفررا نماینده ی خودش می کند که ازجانب او قراردادی را انجام بدهد نمونه بارزوتکامل یافته ی آن وکالت می باشد وکالت یک نوع عقد, شخص نمایندگی می دهد به دیگری , دیگری راوکیل می کندازجانب خودش که به جای اومعامله کند.

٢- نمایندگی قانونی: یعنی قانون مشخص می کند که فردی نماینده ی فرددیگر می شود (ولی)

ولی نمایند ه ی مولی علیه

٣- نمایندگی قضایی: یعنی محکمه این نمایندگی رااعطا می کند به اشخاص(قیم) نماینده ای است که دادگاه برای افراد مشخص می کند.

هرسه تای اینها نماینده

وکالت     وکیل         ولی      مولی علیه               قیم       مولی علیه  

به آن طرف چه می گوییم این ها نمایندگان چه کسانی هستند؟

اصیل: اون کسی که ازطرف او این ها دارندمعامله انجام می دهند.

اصیل: اون کسی که معامله به نفع اون یا ازجانب او انجام می شود.

نماینده: اون کسی که دارد ازطرف اصیل معامله می کند.

برای اینکه یک نفردریک معامله ای نماینده باشدباید چه شرایطی داشته باشد؟

١- اختیارنمایندگی داشته باشد     اصیل

٢- درمعامله به نماینده بودن خودش تصریح کند

فواید این دوچه می باشد؟ م ١٩٦

کسی که معامله می کند آن معامله برای خودآن شخص محسوب است.

شخصی رفت معامله کرد وهیچ تصریحی به نمایندگی خودنکرد که من دارم برای شرکتX آهن می خرم دراین باره چه اتفاقی می افتد؟ م ١٩٦

٢نظروجودارد :

١- دکترکاتوزیان: براساس م ١٩٦ اگرشخص معامله ای انجام دادبه نمایندگی ازدیگری ودرمعامله تصریح نکرد آن معامله برای خودش محسوب می شود .

استدلال دکتر: این وضعیت مثل حق العمل کاراست وخودش طرف معامله قرارمی گیرد وما بایدوحدت ملاک بگیریم .

دکترشهیدی: نظرش باآقای کاتوزیان فرق می کند

هیچ فرقی نمی کندکه وکیل حین معامله تصریح کند یا نکند که داردبرای خودش معامله می کند یا برای  دیگری درهردوحالت وکیل مسئولیتی ندارد وشخص باید برای اجرای تعهدبه موکل مراجعه کند.

نکته: دکترشهیدی می گوید درمعاملات ممکن است خوداشخاص علت عمده عقد محسوب شوند. اگر شخص علت عمده ی عقد باشد وبعد معلوم شود که معامله را برای خودش انجام نداده اینجا اشتباه در شخصیت طرف معامله پیش می آید ومعامله باطل می شود.

جریان موتورپدراستاد  شخصیت طرف علت عمده ی عقد بود.

اگرشخصیت طرف معامله علت اصلی عقدبوده وبعد معلوم شود که این شخص معامله رابه نمایندگی ازطرف دیگری انجام داده دراینجا اشتباه درشخصیت طرف معامله به وجود آمده که باعث بطلان معامله می شود.       

آیا یک شخص می تواند می تواند وکیل طرفین معامله باشد؟

فقها دراینجا دودسته می شوند:

١- برای تشکیل یک عقدنیازبه دواراده داریم درحالی که اگردوطرف معامله به یک نفرنمایندگی بدهد

ایشان نمی تواند دوتا اراده باهم داشته باشد.

٢- منظورازجمع اراده ها دریک شخص تعدد اعتباری اراده هاست ١٩٨ یک نفرمی تواند از جانبین طرف معامله به شکل اعتباری وکیل باشد.

آیا وکیل وکیل می تواندباخودش معامله کند؟

باید وحدت ملاک بگیریم ازموارد مربوط به نکاح صراحتاّ اجازه داده شده باشد دراین صورت شخص می تواند با خودش قرارداد منعقد کند . م ١٠٧٢

وکالت مطلق  هرکی خواستی 

وکالت تصریحی

یکی ازبزرگترین مشکلاتی که دروکالت وجود دارد عدم رعایت مصلحت موکل است.

A ٦٠٠ مترزمین درکیانپارس اهوازدرسال ٧٩ وکالت می دهد به پسرش B که شما این رابرای من بفروش پسره B میاد زمین رابه آقای C معامله می کند ٢٠٠میلیون تومان طی یک مبایعه نامه بعد ازاین مبایعه نامه دوباره یک وکالت نامه تنظیم میکند ومی دهد به C ودراین وکالت نامه ,وکالت فروش به Cمیدهد.ولو به خودت

وC با یک زرنگی می رود دفترخانه وبه استناد به این وکالت نامه این زمین رابه خودش به قیمت 

١٨میلیون تومان می فروشد ودیگر ١٨ میلیون رابه کسی پرداخت نکرد چون به خودش فروخته آقای A دریزد

زندگی می کند ودرسال ٨٥ می فهمدکه زمینش پریده می رود وکالتی که به B داده باطل می کند ولی دیگرفایده ای ندارد چون سندC قطعی شده است.

وضعیت معامله را مشخص کنید؟

کسی که ملکی رابه دیگری به می فروشدبه این معناست که مالکیت راازخودم منتقل کردم به دیگری وقتی من مالکیت رااز خودم برداشتم وبه شمادادم چه طورمی توانم راجع به چیزی که مالکش نیستم به شما وکالت دهم.

وکیل موظف است که مصلحت موکل را رعایت کند اگروکیل مصلحت موکل رارعایت نکردمعامله ای که وکیل انجام می دهد غیرنافذ است یعنی نیازبه تایید یا رد موکل دارد.

معامله ی غیرنافذ نیازبه تایید یارد مالک اصلی دارد ما ادعا داریم که مالک اصلی هنوزتنفیذ نکرده

معامله ی فضولی: معامله ای انجام می شودوشخص مال دیگری را می فروشد یا اجاره می دهد درحالی که هیچ نمایندگی دراین معامله ندارد.

فضول: کسی که با مال دیگری معامله می کند.

اصیل:خریدار – طرف معامله

غیر: اون کسی که با مالش معامله انجام دادیم    م ٢٧٤

معامله ی فضولی ٢ نوع است:

١- معامله ی فضولی تملیکی: (مثل بیع – اجاره) به موجب آن یک حق عینی منتقل می شود.

٢- معامله ی فضولی عهدی: یک تعهدی – یک حق دینی موردمعامله قرارمی گیرد یعنی یک تعهدی ازجانب دیگری انجام می شود مثل پیمانکاری من درشرکتX کاره ای نیستم ولی به جای آن می رود ودریک مناقصه ای شرکت می کنم.

تملیکی:      فضول   اصیل  مالک

عهدی:     فضول   اصیل  غیر

  براساس ماده ی ٢٤٧: معامله ی فضولی را می تواند رد کندیا قبول کند یعنی معامله غیرنافذمی باشد.

اجازه ی معامله

نکته ی اول: سکوت مالک به معنای رضایت نیست ٢٤٩

اگر پدره ناراحت بودیه چیزی می گفت

نکته ی دوم: اجازه به ٣ صورت ممکن است اتفاق بیافتد ٢٤٨

١- لفظ             ٢- اجازه ی باعمل        ٣- رضایت مکتوب باشد

نکته ی سوم: اجازه زمانی معتبراست که مسبوق به رد نباشد پسره معامله کرده وبرگه رابرای تنفیذ به پدره می دهد وپدره برگه راپاره می کند وبعداز مدتی پدره راضی شده دراینجا معامله محکوم به بطلان است.

نکته چهارم: اجازه زمانی معتبراست که شخص حین اجازه دارای اهلیت باشد .

نکته ی چهارم مکرر: شخص دچاراکراه نباشد یعنی بازور واکراه ازاورضایت نگیرند.

اگرمعامله رارد کردیم معامله ازچه زمانی باطل است ازامروز یا سال٧٩؟

١- نظریه کشف: اجازه از زمان انعقاد عقد

٢- نظریه ی نقل: اجازه اززمان تنفیذ موثراست قانون طبق ماده ی ٢٥٨ نظریه ی کشف راپذیرفته است

شروط ضمن عقد

معانی مختلف عقد:

تعریف منطقی وفلسفی

تحقق یک امری است که درتحقق یک امر دیگری (مشروط) اثرداشته باشد توی این معناعدم وجودشرط مساوی باعدم وجود مشروط.

اگر شرط وجود نداشته باشد      مشرط هم وجود ندارد

اگر شرط وجود داشته باشد       الزاما باعث پیدایش مشروط نمی شود

مثال: م ١٩٠ شرایط اساسی صحت معاملات در این ماده شرط به چه معناست؟  دراین جاشرط به معنای فلسفی ومنطقی خود به کار رفته است. یعنی شرط یک چیزی است که دربه وجود آمدن چیزدیگری تاثیر دارد.

م ١٩٠ : شرط                                 عقد : مشروط

عدم وجود شرط              =                عدم وجود مشروط     

یعنی اگرشرایط اساسی معامله وجود نداشته باشد عقدی هم به وجود نمی آید.

تعریف مطلق عقد: به معنی ایجادتعهد ( المومنون عند شروطهم)

معنای تعهدفردی: یک تعهدفردی است که درقرارداد ذکرمی شود.

ماشینم را به شما می فروشم به قیمت ٥ م ت به شرط اینکه نقشه ی آپارتمان ٧٥ متری را برای من بکشی .

عقداصلی: خرید وفروش ماشین

عقدفرعی: کشیدن نقشه آپارتمان

این شرط درکنارانشاء عقدبه وجود می آید ومستقل نیست , وابسته به عقداست.

عقد درکنارش شرط گذاشتیم که تابع عقداست.

شرط به عنوان یک تعهدفردی است درکنارعقد .

درتعهدفرعی شرط به طورمستقل انشاء نمی شود

شهیدی: شرط یک زایده ی حقوقی درکنارعقداست

شهیدی : وقتی می گوییم این شرط وابسته ی به عقداست و درکنارعقدقراردارد زندگی می کند ازاین حرف می توان ٥نتیجه گرفت

نتیجه ی اول: وابستگی شرط به عقداست به لحاظ صحت عدم نفوذ یا بطلان .

١- اگرعقد باطل بود                   شرط هم باطل است

٢- اگرعقدصحیح بود                  شرط هم صحیح است

٣- اگرعقدغیرنافذ بود                 شرط هم غیرنافذ است

١­-٣ اگرعقداجازه داده شد            شرط هم صحیح می شود

٢-٣ اگرعقد رد شد                   شرط هم باطل می شود

نتیجه ی دوم: مقتضای وابستگی شرط به عقد باعث می شودکه اگرشرط باطل بود تاثیری درعقد نخواهد گذاشت.

شرط وابسته به عقداست

نه عقدوابسته به شرط

شرط ازارکان عقدنیست

نتیجه ی سوم:وابستگی شرط به عقداز حیث لزوم

نکته: ممکن است دراینجا این  شرط یک عقدجایزباشد

عقودازلحاظ ثبات به ١- لازم( نکاح)     ٢- جایز(وکالت)

تبدیل عقدوکالت که جایزاست به عقدلازم یعنی هروقت خواستیم باطلش کنیم؟  به عنوان یک شرط آن رادرکناریک عقد می گذاریم نتایج این وابستگی کسب لزوم است

ضمن یک عقدلازم بازهم شرط می شود

نتیجه ی چهارم: شرایط اسا سی صحت معامله و وجود آن ها در شرط

آیا شروط ضمن عقد باید شرایط اساسی ضمن را داشته باشند؟  ماشینم رابه مبلغ ٥م ت به شما می فروشم به شرط اینکه هرچی درجیب شما بود مال من باشد؟

دکترکاتوزیان: باطل است : شرایط اساسی را ندارد

دکترشهیدی: صحیح است : صحیح است به این دو دلیل

الف: درماده ی٢٣٢ و ٢٣٣ قانونگذارهرچند درمقام بیان بوده اما مطلبی درموردلزوم رعایت شرایط اساسی صحت معامله صحبتی به میان نیاورده است.

ب: قانونگذاردرماده ی١٩٠ درمقام بیان شرایط صحت معامله است .نه درمورد صحت شروط پس نمی توان آنها راتصدی دهیم به این طرف.

نتیجه: شروط ضمن عقدلازم نیست شرایط اساسی صحت معاملات را رعایت کنند.

نتیجه ی پنجم : نحوه ی انضمام شرط به عقد:                                                                   

١- درضمن انشاء:  درزمان ایجاب و قبول    

٢- سابق برعقد برشرط توافق شده است

عقد متباینن برآن شرط انشاء می شود (دخترباکره)  حتی درعقدصراحتا ذکرنکنند.

قبلا درباره ی نقشه صحبت شده و روزعقدبهش می گه اون شرط که یادت نرفته .

  عقد     شرط       مشروط لهکسی که شرط به نفع اوست   

                    مشرط علیه: کسی که بایدشرط راانجام دهد               

ماشینم رافروختم به مبلغ ٥م به شرط اینکه یک نقشه ٧٥ م بکشی

A خریدار                                          B فروشنده

مشروط له                                          مشروط علیه

نکته: مشروط هروقت خواست می تواند از شرط صرف نظر کند ممکن است گاهی هردو هم مشروط له باشندو هم مشروط علیه.

 A فروشنده                                  B خریدار

B ٤٠ م نقدی می دهد                     B از C ١٠ م طلب دارد

Aبه B می گوید به شرطی که به من وکالت بدهی ازC ١٠ میلیون را بگیرم بگذارم جای طلبی که ازتو می خواهم.

دراینجا هردو مشروط له می شوند.                                                                       

A : به این اعتبارکه ١٠ میلیون را میگیرد(مشروط له)         B: پولش برمی گردد               

A باید ١٠ م را ازC بگیرم (مشرط علیه)                        B: باید به A وکالت بدهد

اقسام شرط:

شروط یا باطل هستند یا صحیح

شروط باطل بر٢نوع می باشند

١- شروطی که عقدرا باطل می کنند                      شروط باطل ومبطل ٢٣٣

٢- شروطی که عقدراباطل نمی کنند                      شروط باطل غیرمبطل ٢٣٢

شروطی که عقدراباطل نمی کنند

١- شرطی انجام غیرمقدورباشد    رفتن تا مشهد یک ساعته

٢- شرطی که نفع وفایده ندارد      دورزدن فلکه

٣- شرط نا مشروع                  شرطی که خلاف قانون ونظم عمومی باشد

اگر شرط باطل بود آیا مشروط له حق فسخ دارد؟

A خانه ام رافروختم به شرطی که نقشه ٧٥ م برای آپارتمانم بکشی B در اثراصابت ماشین دستان خودرا از دست می دهد آیا مشروط له حق فسخ دارد؟ قائل به تفکیک می شویم که انجام شرط غیرمقدورباشد مشروط له ازدو حالت خارج نیست :

١- عالم به غیرمقدوربودن شرط

٢- جاهل به غیرمقدوربودن شرط  : حق فسخ دارد

عقداصلی رضایی که باعث تشکیل عقداصلی شده شرط درآن دخیل است . حالا که شرط ازبین رفته رضای معامله کننده مخدوش می شود ومی تواند عقد را فسخ کند.

اگرخود مشروط له باعث غیرمقدورشدن شرط شدحق فسخ دارد؟ خیر م٢٤٠

ماشینم را به شمامی فروختم به شرط این که قبل ازامتحانات خانه ام رارنگ کنی.

این آقا قبل ازامتحانت خانه را خراب می کند وشرایط غیرمقدور می شود .

اگرشرط فایده نداشته باشد:

شهیدی: اگرمشروط له جاهل باشد به بی فایده بودن شرط حق دارد عقدرا فسخ کند

 کاتوزیان: شروطی که هیچ نفع وفایده ای ندارد به این معناست که اصولاَ شرطی وجود نداشته است وحق فسخ ایجادنمی شود.

شرط غیرمشروع

کاری که شرعا ممنوع باشد عقلا هم ممنوع است.

نتیجه: شرطی که غیرمشروع است غیرمقدورمی باشد.

شهیدی: شرطی که غیرمشروع است نمی توان آن را انجام داد.

نکته: قواعد این شرط باشرط قبلی یکسان می باشند.

شروطی که عقد را باطل می کنند:

شرط خلاف مقتضای عقد: به معنای خلاف اثرعقد

مقتضای عقد بر٢نوع است:

١- مقتضای ذات عقد: اثری است که باماهیت عقدبه وجودمی آید وجزء لاینفک است ونمی توان آن را ازعقد جداکنیم.

مثال: اثرآتش گرما است آیا می توان آتش رابدون گرما تصورکرد نمک بدون شوری- شکربدون شیرینی آن .

مقتضای ذات عقد یک اثری است که همراه ایجاب وقبول درتشکیل عقد موُثراست .

یک عقد انشاء می کنیم ومی خواهیم شرطی کنیم خلاف مقتضای عقد. این شرط هم خودش باطل است و هم عقدرا باطل می کند.

خانه ام را فروختم به شرط آن که مالک آن نشوی

درحالی که اولین اثربیع انتقال مالکیت است

اولین اثرنکاح رابطه ی زوجیت است

شخص می گویدمن نمی دانم این شرط خلاف مقتضای عقداست آیا اثر دارد یا خیر؟ خیرچون اصلا ّ عقدی به وجودنیامده که اثری داشته باشد .

شهیدی: هرعقدی یک اثرذاتی دارد

راه های تشخیص اثرذاتی : ازتعاریف قانونی آن ها

١- دراجاره      تملیک منافع به عوض معلوم

٢- دربیع         تملیک عین به عوض معلوم

مقتضای اطلاق عقد

اثری است که ازماهیت عقد تشکیل نمی شودیعنی لازمه ی تشکیل عقد نیست.

اگرعقد به طورمطلق منعقد شود (بدون شرط) این آثاررا به دنبال دارد.

خانه ام را فروختم ٥٠ میلیون تومان

ثمن کی پرداخت می شود:

ثمن حال است مگربرای آن اجلی تعیین شده باشد م ٣٣٤ این آثارعقدمطلق است

راجع به یک اثری شک می کنیم که آیا مقتضای ذات است یا اطلاق

عقد برمقتضای ذات بودن است مگربرصراحت آن درقانون ذکر شده باشد.

٢-شرط مجهولی که جهل به آن باعث جهل به یکی ازعوضین می شود.

شخصی یک زمین ١٠٠٠ متری می فروشد وشرط می کند که خریدارآن را تفکیک کندبه ١٠ قطعه وفروشنده یکی از این قطعات رابرای خود بردارد.

این باعث جهل به موضوع می شود چون خریدارنمی داند فروشنده کدام قطعه را می خواهد موردمعامله قرار دهد .

وقتی که شرط مجهول باشد و این جهل به گونه ای باشد که باعث مجهول شدن یکی ازعوضین شودهم شرط باطل است هم عقد

.

شروط صحیح

1-شرط صفت: شرطی است که یکی از صفات مورد معامله را ذکر کند

تلویزیون شما را میخرم به شرط اینکه ست باکس داشته باشد

اگر ست باکس را نداشت آن را به شما پس میدهم

این فرش را از شما میخرم به شرط  این که فرشِ کاشان باشد

این خانه را از شما میخرم به شرط اینکه 10سال ساخت باشد

نکته اول: شرط صفت فقط در مورد عین معین و کلی در معین صدق میکند

( این صفت یعنی وصف اصطلاحی میباشد و آثار آن با یکدیگر فرق میکنند)

نکته دوم:شرط صفت به دو صورت قابل تصور میباشد

1-شرطی که مربوط به کیفیت باشد

یخچال شما را میخرم به شرط این که سامسونگ باشد

2-شرطی که مربوط به کمیت باشد

این پارچه را میخرم به شرط آنکه 100متر باشد

نکته خیلی مهم

عدم تعیین کمیت معمولآ باعث بطلان است

میروم مغازه و میگویم آقا برنج بده

یک کیلو –ده کیلو – یک گونی؟؟؟؟؟؟؟؟

در اینجا به علت مشخص نکردن کمیت معامله باطل است

نکته: بعضی وقتها کمیت برای ما مهم نیست

باغی را دیدم و به صاحب باغ گفتم چه قیمت است؟ دیگر اینجا کاری به متراژ آن نداریم

یعنی اینجا کمیت از اوصاف اساسی معامله نیست اما میتوانیم آن را به صورت شرط ضمن

عقد بیاورم

این باغ شما را میخرم به شرط آن که 1000 متر باشد

یا برای خرید اسب مسابقه ما نیازی نداریم که اسب چند کیلو باشد و....

ولی اگر یک گاوی را برای مهمانی بخریم مهم است که بدانیم که این گاو چند کیلو است

همگی اینها میشوند شرط صفت

شرط  صفت : شرطی که نشان دهنده کیفیت یا کمیت باشد میشود شرط صفت

ماده355 ق م

ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته میشود . یعنی یک شرط صفت ضمن معامله می آوریم

حالا این شرط صفت محقق نشده است یعنی این ملک صفت1000 متر را ندارد و کمتر از 1000

متر در آمده است و یا بیشتر از1000 متر تکلیف چیست؟

اگر کمتر از 1000 متر باشد      مشتری حق فسخ را دارد

اگر بیشتر از هزار متر باشد      بایع حق فسخ را دارد

ماده384 ق م

در ماده 384شرط صفت نداریم در حالی که در ماده 355 از شرط صفت استفاده کردیم یعنی در

ماده384 مبیع از حیث مقدار معین است

در ماده384 ثمن در مقابل مبیع جزء جزء شده است

آپارتمانی میخرم90 متری از قرار متری 2 میلیون تومان یعنی 180 میلیون تومان قیمت آپارتمان

میباشد در این جا جزء جزء ثمن در مقابل مبیع قرار گرفته است هر 2میلیون تومان در مقابل

یک متر . حالا اگر این 90 متر شد89 متر مشتری حق فسخ دارد. اگر میلی به فسخ نداشت

به نسبت اون چیزی که کم است (حصه) میتواند از بایع دریافت کند

تفاوت ماده 384 و ماده355 ق م

در ماده 355 ثمن به طور کلی در مقابل کل مبیع قرار گرفته است نه جزء جزء. لذا مشتری نمیتواند

 از مبلغ کم کند و فقط حق فسخ دارد چون کمیت مبیع به عنوان شرط صفت در معامله ذکر شده است

به عبارتی روشن تر

در ماده384 مبیع معین بوده یعنی مقدار مشخص است

مثلآ یک فرش12متری ---- یک خانه 90

ولی در ماده355 آمده است به شرط داشتن مساحت معین یعنی مساحت به عنوان یک شرط صفت

کنار عقد ذکر شده است و رکن اصلی عقد نمیباشد

ضمانت اجرای عدم تحقق شرط صفت

اگر شرط صفت انجام نشد کسی که شرط به نفعش شده میتواند عقد را فسخ کند

من از شما یخچالی میخرم به شرط اینکه مارک آن سامسونگ باشد . اگر سامسونگ نبود من حق

فسخ دارم

شرط نتیجه

شرطی است که مورد آن نتیجه ی یکی از اعمال حقوقی باشد .

ماشینم را به شما میفروشم به شرطی که کتاب شما مال من باشد(هبه)

آیا هبه عقد است یا عقد نیست ؟ در اینجا عقد در عقد انجام شده است یعنی نتیجه یکی از اعمال حقوقی در عقد دیگری شرط شود

در شرط نتیجه اثر یک عمل حقوقی را نتیجه یکی از اعمال حقوقی  در یک عقد شرط میکنیم

{(ماشینم را به آقای صحتی میفروشم )   ( به شرطی که کتابش را به من هبه کند)}

در اینج دو عقد محقق شده است . برای این دو عقد به چند انشا نیاز داریم؟ در عقد اول یک ایجاب

و قبول و در عقد دوم هم یک ایجاب ویک قبول

اگر عقد دوم را به صورت شرط در عقد آوردیم در اینجا با یک نشا مشکل حل میشود در اصطلاح

میگوییم: در شرط نتیجه به نفس اشتراط همین که شرط را انجام دادیم نتیجه حاصل میشود

نکته خیلی مهم

اگر حصول نتیجه متوقف باشد بر یک سبب قانونی خاص که بدون وجود آن سبب شرط محقق  نمیشود

ماشینم را به تو میفروشم به شرطی که زنت را طلاق بدهی

این امکان ندارد چون حصول نتیجه (طلاق) متوقف است بر یک سری اعمال قانونی که تشریفات

خاصی دارد

شرط فعل: تحقق امری که در خارج شرط شود

به محض اینکه عقد تحقق پیدا کرد یک امر دیگری در خارج اتفاق بیافتد

ماشینم را به شما میفروشم به مبلغ5میلیون تومان به شرطی که ضمه برادرم ابراء شود

تعریف شرط فعل: انجام یا ترک فعلی برای یکی از طرفین معامله شرط شود

ممکن است فعل باشد(اثباتآ)      2- ممکن است ترک فعل باشد(نفیآ)

مثال شرط فعل مثبت ( فعلی را انجام بدهد)

ماشینم را به شما میفروشم به قیمت5 میلیون تومان به شرطی که یک نقشه 75متری برای آپارتمانم بکشی   (انجام یک فعلی در ضمن عقد دیگری شرط شده است)

مثال شرط فعل منفی(ترک فعل)

ماشینم را به شما میفروشم به قیمت 5 میلیون تومان به شرطی که زنت را طلاق ندهی

این فعلی که در ضمنعقد به عنوان شرط فعل آمده است ممکن است یک عمل مادی باشد یا یک

 عمل حقوقی

مثال حقوقی

خانه ام را به شما می فروشم به شرط این که ماشینت را به برادرم بفروشی

مثال مادی

ماشینم را به شما میفروشم به شرطی که زمین کشاورزی خودت را شخم بزنی

ضمانت اجرای شرط فعل

شرط فعل را ضمن عقد گذاشتیم آقای مشروط علیه به شرط عمل نکرد

ماشینم را به شما میفروشم به مبلغ 5 میلیون تومان به شرط این که یک نقاشی برای من بکشی

1-  الزام مشروط علیه به انجام شرط    ماده 237 ق م

از دادگاه میخواهیم که او را مجبور کند این شرط را انجام دهد

2-انجام شرط به وسیله شخص ثالث   ماده238 ق م

دادگاه به میگوید یک فرد دیگری دیگری این نقاشی را برای شما انجام دهد

3-حق فسخ  ماده 239

اگرقایم به شخص باشد

نکته

1- ممکن است شرط در حین العقد انجام آن ممتنع باشد

نقاش ما دست چپ باشد ودست چپ او شکسته

2-یا قبل از عقد انجام آن ممتنع باشد

در این موارد تکلیف چیست؟ ماده 240 پاسخ ما را میدهد

انحلال عقد مشروط : یک عقدی دارای شرط بوده- این عقد منحل میشود –تکلیف شرط چه میشود

1-درشرط صفت:

یخچالی از شما خریدم به شرط این که سامسونگ باشد

 معامله منحل شد--- صفت بعد از انحلال به تبع مورد معامله به مالک قبلی بر میگردد

2-درشرط نتیجه

ماشینم را به شما میفروشم به شرطی که ضمه ی برادرم ابراء شود

اگر عقد منحل شد در شرط نتیجه بعد از انحلال عقد به وضعیت سابق اعاده میشود

3-در شرط فعل

نکته: ماده 246 در مورد اعمال مادی ما میتوانیم آن  را اجرا کنیم نه اعمال حقوقی

در اعمال حقوقی وضعیت سابق باید اعاده شود

در انجام عمل مادی ماده246 اجرا میشود

ماشینم را به شما میفروشم به شرطی که زمینم را برای من شخم بزنی

در انجام عمل حقوقی

خانه ام را به شما میفروشم به شرطی که شما هم ماشینت را به من بفروشی

اگر عقد خانه فسخ شد خود به خود ماشین به صاحب قبل آن باز میگردد

نظرات 1 + ارسال نظر

تبدیل پایان نامه به کتاب (ویژه تقویت رزومه مصاحبه دکتری)
مقایسه = ارزش هر کتاب تالیفی 15الی 22 نمره / کتاب ترجمه 5 نمره (ارزش مقاله علمی پژوهشی 5 نمره / علمی ترویجی 2 نمره/ آی اس آی 7 نمره است)
چاپ هر گونه کتاب دانشجویی/ تالیفی/ ترجمه/ کار گروهی با هزینه اندک بدلیل درنظر داشتن تنگناهای مالی دانشجویان
چاپ هر گونه کتاب درسی و غیر درسی با کمترین هزینه و تیراژ حتی 20 جلد
با راهنمایی گام به گام 24 ساعته؛ از ارسال متن تا چاپ و تحویل کتاب (ویژه کتاب اولی ها)
بدون حضور شما در تهران (ویژه شهرستانی ها) (ارسال متن با ایمیل/ واریز هزینه با عابربانک / ارسال کتب با پست)
ابتدا متن تایپ شده خود یا تعداد صفحات متن خود را ایمیل کنید/ در کمتر از 24 ساعت براساس صفحات کتاب و تعداد جلدهای درخواستی شما برآورد قیمت بطور رایگان انجام شده و کمتر از یک ماه ، کتابها را تحویل بگیرید. (با کلیه ی مجوزهای قانونی از وزارت ارشاد، اداره شابک ISBN ، کتابخانه ملی ایران و ...)
« انتشارات جــــاویــــد ْ عـــلــــم »

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد